روایت یک محیطبان از لحظات ناب زندگی در کنار حیوانات وحشی/ تیر خوردم، عاشقتر شدم
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۸۸۲۴۶
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «روز سختی بود، برای نجات جان یک حیوان درد زیادی کشیدم، مهم نیست بدتر از اینها را هم تحمل میکردم، چند روزی بود که خواب به چشمانم نمیآمد و آن روز برای همیشه در خاطرم هست، گلولهای که به پایم خورد و شکارچیانی که مرا از حرکت بازداشتند.
شلیک اسلحه به پایم حاصل چیزی بود که نمیخواستم، نمیخواستم تن به خواستههایشان بدهم، تنها بودم و آن لحظات چه سخت بود، زمان هم به کندی میگذشت، سخت و تلخ همراه با درد، خودم بودم و خودم مگر آنتن هم میداد که به دادم برسند؟ باورم نمیشد داشتم پایم را از دست میدادم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساعتها به انتظار نشستم، نشستن که نه، نالیدم. در آن ساعات به همه چیز فکر میکردم، همسرم چقدر میگفت کارت سخت است و خطرناک و من میترسم، اما من عاشق کارم بودم و همه این سختیها را به جان خریده بودم، محیطبان بودم و این مشکلات هر لحظه امکان داشت. راستش در آن لحظه ترس هم داشتم، چون امکان داشت پایم را از دست بدهم پایی که برایم حکم بال پرنده را داشت.
با خود فکر میکردم کار ما جز خدمت به حیوانات بیگناه و گیاهان و جانورانی که نمیخواهیم گونههایشان منقرض شود، نیست، اما چرا در حق ما اینطور رفتار میشود؟! انگیزه شکارچیان را درک نمیکردم، امروز که در شرایط گذشته نیستیم برای تامین خوراک شکار کنیم امروز طبیعت نیاز به حفظ و نگهداری دارد.
بالاخره محیطبانان آمدند، از صبح تا عصر پایم خونریزی داشت تا اینکه به بیمارستان منتقل شدم، گفتم به خانوادهام اطلاع ندهید نمیخواهم آنها مرا در این وضعیت ببینند، خدا را شکر پایم ماند هرچند دردش هنوز هست و این باعث نشد حسرت ادامه کار را داشته باشم و همچنان عشق بورزم تا امروز که در خدمت شما هستم».
آنچه خواندیم شرح حال تنها یک روز سخت یک محیطبان است، او سالها در عرصه محیطبانی و حفظ و حراست از طبیعت خدمت کرده و در این مسیر سختیهای زیادی را کشیده است، اما با این وجود از کارش دست نکشیده همچنان ادامه میدهد با این وجود که بازنشسته هم شده است.
۱۶ خردادماه هر سال به نام روز جهانی محیط زیست نامگذاری شده که به این مناسبت و هفته محیط زیست به سراغ این محیطبان زحمتکش و باتجربه همدان رفتیم تا با او گپوگفتی داشته باشیم.
خودتان را معرفی کنید و از سابقه محیط بانیتان برایمان بگویید.
محسن خاکساری هستم، اهل سرکان از توابع تویسرکان، بیش از ۲۰ سال در مناطق حفاظت شده خدمت کردهام و حال حاضر هم یک سال است که در اداره محیط زیست تویسرکان مشغول به کار هستم.
۵۳ سال دارم و سال ۷۰ ازدواج کردم، حاصل این ازدواج دو فرزند پسر بود که اکنون یکی از آنها تشکیل خانواده داده و در نیروهای مسلح مشغول به کار است و دیگری هم چند روز پیش سربازیاش تمام شد و به جمع ما برگشت، سالها در منطقه حفاظت شده خانگرمز فعالیت کردهام، در این بین چند سالی هم به منطقه نهاوند رفتم، اما دوباره به آنجا منطقه برگشتم.
از دید شما محیطبان کیست و چه کاری انجام میدهد؟
محیطبان کسی است از شکار و کشتن حیوانات و آلودگی محیط زیست جلوگیری میکند، او با وجود کمبودها و مشکلات معیشتی و سختی کار، کارش را ادامه میدهد، فردی که مدتها به دور از خانواده به محیط بانی میپردازد.
ابتدای خدمتم ۱۰ یا شاید ۱۲ شبانهروز در منطقه حفاظتشده به سر میبردم، باور میکنید تنها دو روز به خانه و جمع خانواده برمیگشتم و بقیه روزها باید محیطبانی میکردم؟، اما تمام اینها به خاطر علاقهام بود.
یک محیطبان با وجود اینکه حفظ گونههای گیاهی و جانوری مناطق تحت مدیریتاش را برعهده دارد و سختیهای زیادی را در این مسیر میکشد، جزو حداقل حقوق بگیران دولت است که امیدوارم فکری به حال این وضعیت بشود.
طبق استانداردهای جهانی برای هر ۴ هزار هکتار منطقه حفاظتشده یک محیطبان در نظر گرفته شده و در ایران هر ۴۰ هزار هکتار یک محیطبان دارد در صورتی که کمبود نیرو حفاظت از زیست بوم را با مشکل مواجه میکند.
در اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده «در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است» که امیدوارم مردم به این موضوع توجه کنند و به نوعی همه یک محیطبان باشند تا بتوانیم محیط زیست را حفظ کنیم. اگر هرکسی در جایگاه خود دوستدار محیط زیست باشد و در این عرصه خدمت کند، کمتر شاهد نابودی طبیعت خواهیم بود.
طبق استانداردهای جهانی برای هر ۴ هزار هکتار منطقه حفاظتشده یک محیطبان در نظر گرفته شده و در ایران هر ۴۰ هزار هکتار یک محیطبان دارد در صورتی که کمبود نیرو حفاظت از زیست بوم را با مشکل مواجه میکند.
هر محیطبان در حوزه استحفاظی خود در معرض آسیبها و تهدیدهای فراوانی از جمله درگیری با شکارچیان مسلح و حیوانات وحشی، مارگزیدگی، سقوط از کوه و.. قرار میگیرد و تنها عشق و علاقه است که باعث میشود عاشقانه در حفظ گونههای جانوری و گیاهی و در مجموع محیط زیست و طبیعت تلاش کند.
چه شد که شغل محیطبانی را انتخاب کردید؟
قبلا کارمند مخابرات بودم و ۶ یا ۷ سالی در این شرکت خدمت کردم، اما به دلایلی نتوانستم آنجا بمانم، زمانی بود که تازه ازدواج کرده بودم و یک بچه هم داشتم. از آنجا که بیرون آمدم مدتی شغلم آزاد بود و بعد وارد کار محیطبانی شدم.
بچه دامنه الوند هستم و، چون بیشتر ایامم را در کوه و دشت سپری میکردم و منطقه خانگرمز را هم میدیدم، آرزو داشتم یک روز آنجا باشم و از نزدیک ببینم و این شد که خداوند تقدیر مرا اینطور رقم زد تا مدتها مسوولیت آنجا را عهدهدار باشم. ۲۰ سال فقط در این کار عشق کردم.
تقریبا یک سالی میشود که به اداره محیط زیست تویسرکان آمدهام که اتفاقا کار کردن در این محیط برایم بسیار سخت است، چون به محیطبانی عادت کردهام. ۱۵ فروردین ماه امسال بازنشست شدم، اما برای انتقال تجربه و به صلاحدید مسوولان فعلا اداره هستم.
از سختی کاری که گفتید بیشتر برایمان بگویید.
سالها مسوولیت منطقه خانگرمز را داشتم و چند سالی در این مدت به منطقه حفاظت شده نهاوند رفتم که متاسفانه آنجا با درگیری که با شکارچیان داشتم تیر خوردم، از ناحیه ران پا.
محیطبانی شغلی سخت و دشوار، اما کمدرآمد است، تمام محیطبانان شبانهروز خدمت میکنند و اکثرا، چون تکشغله هستند زندگی پرمخاطرهای دارند و متاسفانه از لحاظ اقتصادی هم چندان تامین نمیشوند.
تمام محیطبانان شبانهروز خدمت میکنند و اکثرا، چون تکشغله هستند زندگی پرمخاطرهای دارند و متاسفانه از لحاظ اقتصادی هم چندان تامین نمیشوند.
فکر میکردم با گلولهای که به پایم خورد جانباز محسوب شوم، اما متاسفانه مورد حمایت قرار نگرفتم، در مقطعی مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و دوستم از کوه به پایین پرت شد، او جانباز محسوب شد، اما من حمایت نشدم. اینها مهم نیست، چون عشق به کار دارم و همواره سعی کردهام به نحو احسن به وظیفهام عمل کنم که خوشبختانه از وضعیتام هم راضی هستم.
مسوولان اداره کل محیط زیست تلاش کردند که به عنوان جانباز معرفی شوم، اما متاسفانه سازمانهایی قبول نکردند و مانع شدند و، چون بیمه تامین اجتماعی بودم ۳۰ درصد از کارافتادگی برایم لحاظ شد.
از آن روزی که تیر خوردید، بگویید چه اتفاقی افتاد؟
۱۱ مردادماه سال ۸۸ در منطقه ملوسان نهاوند با شکارچیانی برخورد کردم، ابتدا یک شکارچی را دیدم که به منطقه حیات وحش ما که قوچ و میش بود، تیراندازی کرد قصدش شکار آنها بود، سریع به محل رسیدم و با اخطاری که چند تیراندازی به اطراف داشتم سعی کردم مانع از کارش شوم که اتفاقا او اسلحهاش را به نشانه تسلیم زمین انداخت و من هم به سمش رفتم، اما نفر دوم از پشت صخره بیرون آمد و روبرویم قرار گرفت و در فاصله کم و آن همه سه متری با اسلحه به پایم زد.
وضعیتام را که دیدم، شوک زیادی به من وارد شد و نتوانستم تکانی بخورم، آن دو شکارچی هم که کاملا صورت خود را پوشانده بودند و تنها چشمانشان بیرون بود، به محض زدنم فرار کردند و من تنها ماندم. خوب شد که اسلحهام را با خود نبردند؛ خواستند مرا متوقف کنند که به هدف خود رسیدند و از آنجا دور شدند.
دو شکارچی که کاملا صورت خود را پوشانده بودند و تنها چشمانشان بیرون بود، به محض زدنم فرار کردند و من تنها ماندم. خوب شد که اسلحهام را با خود نبردند؛ خواستند مرا متوقف کنند که به هدف خود رسیدند و از آنجا دور شدند.
ساعت تقریبا یک ربع به ۱۰ صبح بود که این اتفاق افتاد، همکارانم در نقاط مختلفی از کوههای منطقه بودند که تلفن همراهشان آنتن نمیداد تا از وضعیت موجود اطلاع دهم. این جریان به نحوی بود که تقریبا یک ربع تا ۲۰ دقیقه در حالت شوک بودم و نمیتوانستم کاری انجام دهم، کمکم خونریزی شروع شد و دستمال جیبی که اکثر محیطبان از آن دارند را جای شلیک گلوله بستم، خیلی سعی میکردم تماسم با دوستان برقرار شود، اما آنتندهی ضعیف بود و بیسیم هم در محدودهای نبود که از حال من خبردار شوند.
تقریبا ۲ساعت و نیم به همین منوال گذشت تا توانستم به بچهها خبر دهم خود را به آنجا برساندند، از کوه که خارجم کردند تقریبا ۴.۵ بعد از ظهر شد و بعد به بیمارستان برسم غروب شده بود.
بچهها سعی کردند دنبال شکارچیها باشند و آنها را دستگیر کنند، اما مسلما فردی که تیراندازی کرده در عرض یک ساعت کیلومترها فرار میکند و اینکه هشت ساعت گذشته باشد و بتوانند آنها را دستگیر کنند، تقریبا محال بود.
الان وضعیت پایتان چطور است؟
خدا را شکر خوبم، آسیب زیادی ندیدم، اما هنوز هم درد ناحیه پا را دارم و سرما که بخورد اذیت میشوم، اما تا حدودی با آن کنار هم آمدهام. آنقدر از این پا در کوه و کمر کار کشیدهام که ورزیده شده است، چون در روحیاتم نبود که یکجا بنشینم و کار اداری انجام دهم.
دوستدار طبیعت بودن باعث شد که محیط بانی را انتخاب کنم، حتی وقتی تیر خوردم مرخصی دادند که در خانه بمانم و استراحت کنم، اما من سرکارم حاضر شدم و فعالیت کردم که خوشبختانه مشکل چندانی هم نیست، خودتان میدانید با تیری که داخل پا میرود و بیرون میزند، دیگر آن پا مثل سابق نمیشود.
بعد از اینکه تیر خوردید خانواده مانع نشدند که محیطبانی را کنار بگذارید؟
خیر... چیزی نگفتند، هرچند نگرانیهایی را خصوصا در آن زمان داشتند، تیر که خوردم چند روزی بیمارستان بودم و گفتم که به خانم و بچههایم اطلاع ندهید تا کمی وضعیتم خوب شود، چون نمیخواستم نگران شوند تا اینکه بالاخره داییام توانست با شوخی و ترفندهایی آنها را به بیمارستان بکشاند که مرا ببیند و نگرانی زیادی به خود راه ندهند.
بعد از آن اتفاق با شکارچی دیگری برخورد نکردید؟
چرا... همیشه برخوردهایی را داشتیم. سال ۸۹ بود که مجدد از نهاوند به منطقه خانگرمز آمدم و مسوولیت آنجا را گرفتم. در آن زمان وضعیت خوبی را در منطقه نداشتیم شاید در هفته ۵ یا ۶ بار به شکارچی برخورد میکردیم، شکارچیانی که معلوم نبود از کجا آمدهاند، چون منطقه خانگرمز از لحاظ جغرافیایی در جایی قرار گرفته که از چهار طرف به اسدآباد، کرمانشاه، نهاوند و تویسرکان ختم میشود و شکارچی اگر دنبال شکار باشد از این شرایط سوء استفاده میکند که با این وضعیت شبانهروز درگیر بودیم و کم کم توانستیم امنیت نسبی در منطقه را برقرار کنیم.
از خاطرات خود در آن دوران بیشتر بگویید، چه خاطرهای از نجات حیوانات دارید؟
تمام دوران خدمتم پر از خاطرات خوش است، همین که با حیوانات بیگناه زندگی میکنی و سعی میکنی آنها را از مرگ نجات دهی ارزش زیادی دارد.
سه سال پیش دو حیوان کل، دعوای شاخ به شاخ داشتند، چون قلمرویی را برای خود تعریف میکردند که یکی حالت گیجی و دیوانگی به خود گرفت، او را با سه نفر از محیطبانان به صخره بردیم، این حیوان را گرفتیم دو نفر از ما را به پایین پرت کرد، خوشبختانه چندان مشکلی برای ما پیش نیامد، اما گوشیام از بالا به پایین پرت شد و ال سی دیاش شکست که مجبور شدم ۹۰۰ هزار تومان هزینه کنم.
اوایل کارم ما محیطبانان تقریبا ۱۲ شبانهروز کنار هم زندگی میکردیم بدون اینکه خانواده را ببینیم. آن زمان شرایط بسیار سختتر بود به طوری که در یک اتاق ۹ متری گاهی ۸ و گاهی ۹ نفر میخوابیدیم.
وقتی درد میکشید، دامپزشکی را بالای سرش حاضر کردیم، اما نشد برایش کاری کنیم، متاسفانه دو روز این حیوان زجر کشید و مسوولان اداره کل هم سپردند هرکاری که درست است انجام دهیم در صورتی که میتوانستیم او را بکشیم این کار را انجام ندادیم، چون برایمان سخت بود و ترجیح دادیم به حال خودش رها کنیم، اما حیوانات وحشی کار خود را میکنند و کفتار آمد و او را شکار کرد و برد.
دوران خدمت ساعتها کنار حیوانات مینشستم و از دیدنشان سیر نمیشدم؛ با بچههای محیطبان زحمتکش زندگی کردن هم پر از خاطرههای خوش است شاید باور نکنید آنقدر که با آنها زندگی کردم با خانواده نبودم.
اوایل کارم ما محیطبانان تقریبا ۱۲ شبانهروز کنار هم زندگی میکردیم بدون اینکه خانواده را ببینیم. آن زمان شرایط بسیار سختتر بود به طوری که در یک اتاق ۹ متری گاهی ۸ و گاهی ۹ نفر میخوابیدیم. پیش از ما در استان محیطبانانی در چادر زندگی میکردند تا حافظ محیط زیست باشند.
شاید دور از ذهن باشد، اما حتی زندگی با حیوان گزنده مثل مار هم خوشایند است، برای ما ساعتها کنار این حیوان بودن آنقدر لذتبخش است که حتی دیگران نمیتوانند لحظهای آن را تصور کنند.
محیطبانی شغل بسیار خوب و پرهیجانی است تنها به شرطی که علاقه باشد. امیدوارم محیطبانان جدید انگیزه قدیمیترها را داشته باشند که اگر این نباشد نمیتوانند شرایط دشوار را تحمل کنند، فردی که علاقه نداشته باشد نمیتواند در برف و سرما، کولاک و آفتاب سوزان به تنهایی با آن همه مشکلات منطقه را حفاظت کند.
نظر شما در مورد کم شدن گونههای جانوری چیست و در حال حاضر چه گونههای جانوری را دیگر در استان نداریم؟
وضعیت گونههای حیوانی در استان همدان خوب است، چون حفظ و حراست خوبی نسبت به سایر مناطق شده است، اما برای نمونه در منطقه حفاظت شده خانگرمز گربه وحشی یا گربه جنگی داشتیم که در حال حاضر متاسفانه نداریم.
دلیل نبود این گونه جانوری چیست؟
وقتی همه مردم محیطبان باشند میتوان طبیعت و محیط زیست را به خوبی حفظ کرد، شکار بیرویه و نبود خوراک برای حیوان مسلما باعث کاهش گونهها خواهد شد. برای نمونه خرگوش گونهای است که خوراک بسیاری از حیوانات حتی گرگ و شغال میشود، اما هر کسی اسلحهای میگیرد و او را با تیر میزد و شکار آن توسط شکارچیان باعث شده خوراک برای دیگر حیوانات کم باشد.
مثال دیگر اینکه قبلا در اسدآباد گونه میشمرغ را داشتیم که پرنده بسیار زیبا و قشنگی است، اما وقتی جای زندگیاش را از او گرفتند در معرض انقراض قرار گرفت. باز هم تاکید میکنم که اگر به یاری محیط زیست بیاییم گونهها حفظ میشوند، اما جای تاسف دارد که برخی اینطور فکر نمیکنند.
گونههای گیاهی چه وضعیتی داشتهاند؟
در مناطق حفاظت شده، چون جلوی از بین بردن آنها گرفته میشود نسبتا وضعیت خوب است. مثلا خانگرمز که تحت مدیریت ما بوده خیلی خوب گونههای گیاهی نسبت به مناطق دیگر حفظ شده است. ما در این منطقه اجازه از بین برون آنها را نمیدهیم، حتی تا جایی که امکان داشته در حفظ گونههایی که خاصیت دارویی داشتند هم کوشا بودیم.
انگیزه بیشتر شکارچیان چیست و چرا به سمت شکار روی میآورند؟
به نظرم یک زمانی شکارچی به خاطر کمبود غذا روی به شکار میآورد، اما امروزه تمام شکارچیان ما از لحاظ مالی و معیشتی زندگی خوب و مرفهی دارند و به نظرم یک سادیسم است که تمایل دارند به گوشت شکار برسد.
وقتی شکارچی دستگیر میشود که دنبال شکار بز و میش وحشی بوده، باید تقریبا ۷۰ میلیون تومان جریمه بدهد و حتی اسلحهاش را هم از او میگیرند که شاید ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان قیمش داشته باشد، اما بازهم افرادی دست به شکار میزنند به نظر این کار آنها مانند دزدی است که به خانه و مغازه دیگران بزند.
یک زمانی مردم به خاطر کمبود غذا دنبال شکار بودند، اما امروز مرفهین دست به کار میشوند که این موضوع درک نمیشود و چرا باید اینطور باشد؟.
چرا به اداره تویسرکان آمدید، با وجود اینکه بازنشسته شدهاید و باید دیگر استراحت کنید؟
چون کم کم باید از منطقه حذف میشدم تا محیطبانانی جای مرا بگیرند به اداره منتقل شدم، تقریبا دو ماهی است که حکم بازنشستگیام آمده و باید کم کم کنار بروم، اما در اداره هستم تا نیروی جدید را راهنمایی کنم و بعد عرصه را تحویل بدهم.
منطقه حفاظت شده جای حساسی است و به همین راحتی نمیتوان به دست کسی سپرد، افراد باید تجربیات و اطلاعات کافی را به دست بیاورد و به همین دلیل فعلا مشغول به کار شدهام و هستم.
اغلب مشکلات محیطبانان چیست؟
بیشتر معیشتی است، یک محیطبان، چون با دید باز شغلش را انتخاب میکند شاید بتواند دوری از خانواده را تحمل کند، اما با توجه به وضعیت اقتصادی امروز زندگی برای آنها دشوار است.
تصور کنید حقوقی که برخی از محیطبانان در نظر میگیرند کمتر از ۳ میلیون تومان است، چطور باید زندگی را بچرخانند ضمن اینها روزهایی تنها به دور از خانواده باید جایی باشند که هزینهای هم بابت آن پرداخت نمیشود و از جیب شخصی باید خرج کنند.
تصور کنید حقوقی که برخی از محیطبانان در نظر میگیرند کمتر از ۳ میلیون تومان است، چطور باید زندگی را بچرخانند؟
در جامعه ما داشتن حقوق زیر ۹ میلیون تومان زیر خط فقر تلقی میشود حال چطور یک محیط بان باید با حقوق کم زندگی کند.
وقتی محیطبان باشی و یک شب اضافه در کوهستان با کمترین امکانات بمانی که ممکن است غذایی هم در اختیار نداشته باشی، چون غذایی در اختیار قرار نمیگیرد و باید خود آن را تامین کنی آن وقت سختی کار را متوجه میشوی، فرض کنید خرج و مخارجی را باید در منطقه حفاظت شده داشته باشی و از طرفی مخارج خانواده را هم تامین کنی، اینها همه به سختی امکانپذیر است.
دوست داشتید فرزندانتان هم محیط بان بودند؟
دوست داشتن من مهم نیست و بستگی به خود آنها دارد، اما از جانب خودم اگر بار دیگر متولد شوم باز هم محیط بان میشوم و در محیط زیست فعالیت کنم، چون به طبیعت علاقه دارم خصوصا به حیوانات بسیار علاقهمندم.
ساعتها بین حیوانات حتی حیوانات وحشی مثل کل نشستهام و این حیوان تا نیم متری پایم آمده و حتی میتوانستم روی او دست بکشم، اما سعی کردهام امنیت را برایش حفظ کنم و بخواهد زندگیش را کند.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، اگر در آخر صحبتی دارید بفرمایید.
درود بر شما که دغدغههای ما را گوش میدهید، درود بر تمام محیطبانان کشور که زحمات زیادی میکشند، جا دارد مسوولان به فکر این قشر ضعیف جامعه باشند، چون محیطبانی شغل پرمخاطرهای است و از لحاظ معیشتی این بزرگواران در تنگنا هستند.
جای تاسف دارد که برخی معتقدند محیط زیست جلوی اقتصاد و پیشرفت را میگیرد و باید این دیدگاه را عوض کرد، چون امروزه در جهان محیط زیست حرف اول را میزند.
منبع: فارس
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: محیط بان حیوانات وحشی شکارچی منطقه حفاظت شده منطقه خانگرمز میلیون تومان حیوانات وحشی محیط بان یک محیط بان دنبال شکار هزار هکتار شبانه روز محیط زیست محیط بانی هم نیست آن زمان گونه ها ساعت ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۸۸۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبدیل منطقه حفاظت شده به گردشگری/ واگذاری بهشت گمشده در فارس
خبرگزاری مهر، گروه استانها - آمنه سپهر: اخبار چند روز گذشته استان فارس حاکی از واگذاری منطقه گردشگری بهشت گمشده به میراثفرهنگی فارس است؛ خبری که به نقل از استاندار فارس منتشر و در آن عنوان شد که با ورود میراثفرهنگی فارس به منطقه بهشت گمشده زمینه توسعه و تحول در این منطقه ایجاد میشود این مساله را پر رنگ تر کرد.
انتشار این خبر اذهان عمومی را با این سوال روبرو ساخت که مگر تنگ بستانک یا همان بهشت گمشده در زُمره مناطق حفاظت شده تحت مدیریت اداره کل محیط زیست استان فارس نیست؟ محمدهادی ایمانیه دلایل این واگذاری را وجود مشکلاتی در اطراف سد درود زن و معضلات برنجکاران آن منطقه عنوان کرده و از تشکیل جلسهای مشترک با مسؤولان مربوطه به منظور بررسی راههای حل آن خبر داده است.
استاندار فارس این را هم اضافه کرده که قرار است اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان فارس این منطقه را از منابع طبیعی تحویل بگیرد و با حفظ محیطزیست که خط قرمز مدیریت استان است، تلاش شود تا مشکلات مرتبط با گردشگری و کشاورزان این منطقه در کمترین زمان ممکن مرتفع شود.
پیگیریهای خبرنگار مهر پیرامون این خبر از مقام ارشد استان به پاسخ چند کلمهایِ استاندار فارس ختم شد و ایمانیه در پاسخ پیامکی خود اعلام کرد که با هماهنگی دو اداره کل و با حفظ مقررات محیط زیست واگذاری انجام شده است.
اما اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس نیز این موضوع را رد کرد و فعالان زیست محیطی نیز این موضوع را مورد کنکاش قرار دادند. در همین رابطه معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس در گفتو گو با خبرنگار مهر اظهار کرد: منطقه تنگ بستانک یکی از مناطق تحت مدیریت محیط زیست است که با واگذاری ۱۰ درصد از مناطق جنگلی کشور در دهه ۷۰ به سازمان حفاظت از محیط زیست واگذار شده تا در قالب یکی از مناطق چهارگانه از آن حفاظت شود.
نبی الله مرادی با ذکر این نکته که در سطح استان فارس سه منطقه ماله گاله، تنگ بستانک و آبشار مارگون در دهه ۷۰ و در قالب ۱۰ درصد جنگلی به محیط زیست واگذار شده، عنوان کرد: برای مناطق یاد شده در قالب طرح مدیریتی، زونهای متفاوت چهارگانه دیده شده است.
وی بیان داشت: مناطق تحت حفاظت محیط زیست گاه در بخشی از مستثنیات مردم قرار میگیرد که طبق ماده ۴ قانون حفاظت بهسازی همه مالکیت افراد در ابتدا باید محترم شمرده شده و حقوق همه افراد ساکن و مجاوران در آن محدوده باید به رسمیت شناخته شود.
معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس تاکید کرد: محیط زیست هیچگاه بنا نداشته که درب مناطق تحت حفاظت خود را به صورت کامل ببندد و اعلام کند که این منطقه صرفاً حفاظتی است اما پس از مصاحبه استاندار فارس که اعلام کردند مدیریت گردشگری بهشت گمشده (تنگ بستانک) به میراث فرهنگی سپرده شود؛ لازم است نکاتی گفته شود.
دلایل همراهی مسئولان مرودشت چیست؟
ایزدی ابراز کرد: چرا مسؤولان شهرستان مرودشت در برابر تخریبهای گسترده زیست محیطی در این شهرستان همچنان خاموش مانده و در بسیاری از مواقع همگام با این طرحها میشوند.
او تصریح کرد: متأسفانه برخی مسئولین ما بدون کمترین آگاهی اکولوژیکی و کمترین درک و شناخت از شاخصهای زیستی استان، چوب حراج به داراییهای طبیعی استان و استوانههای طبیعی پایداری سرزمین مان میزنند.
این کویر شناس و فعال محیط زیست استان فارس در ادامه بیان داشت: در جریان روند واگذاری تنگ بستانک به میراث فرهنگی حتی اگر محیط زیست استان هم این موضوع را تأیید کرده باشد، خلاف فاحش قانونی کرده است.
ایزدی نحوه واگذاری منطقه تنگ بستانک را کاملاً غیرقانونی دانست و گفت: این حرکات غیرقانونی تأثیر سویی بر منطقه ومردم خواهد گذاشت.
وی افزود: در جریان تفکر واگذاری منطقه استحفاظی تنگ بستانک به میراث فرهنگی و گردشگری عملکرد مدیریت حفاظت از زیستگاهها و منابع ملی بسیار ضعیف است و هیچوقت به این وضعیت حاد نبوده است.
چوب حراج به ارزشهای زیستی تحت لوای گردشگری
این فعال محیط زیست متذکر شد: چگونه میشود که به ارزشهای زیستی ما تحت لوای گردشگری، معدنکاوی و سایر مشاغل چشم و دهان پر کن آن هم به بهانه اشتغال چوب حراج میزنند و آب از آب هم تکان نمیخورد.
او ادامه داد: طرحهای انتقال آب و گردشگران غیرمسئول تا میتوانستند تیشه به ریشه درختان کهنسالی زدند که ریشه در هویت ملی و تاریخی ما داشت، غافل از اینکه عملیات لوله کشی تنها چشمه این منطقه، بالاتر از پارکینگهای این جاذبه طبیعی میلیاردها تومان خسارت به سنگفرشهای ساخته شده که برای تسهیل در عبور و مرور گردشگران احداث شده بود، زده و عملاً به یک عرصه خاکی و محل برداشت خاک به وسیله باد و رفت و آمد موتورسیکلتهای کرایهکش تبدیل شده است.
تنگ بستانک نیازمند اقدام نجات بخش برای بحران زدایی است
این کویر شناس و فعال محیط زیست عوارض و دامنه تخریبهای وارده به منطقه تنگ بستانک را گسترده قلمداد کرد و گفت: تنگ بستانک در حال حاضر نیازمند جدی به کمک است و اجرایی شدن برنامههای بحران زدایی برای نجات این جاذبه گردشگری طبیعی به عنوان یک اثر ملی الزامی است.
ایزدی افزود: مگر میشود که یک مجموعه عملیاتی که نیازمند زیر ساختهای گسترده است به همین راحتی واگذار شود؟
تصمیمات عجولانه منجر به تشدید تعارضها میشود
در ادامه یکی دیگر از کنشگران حوزه محیط زیست در استان فارس با انتقاد از روند واگذاری مناطق حفاظتی محیط زیست در گفت و گو با خبرنگار مهر اظهار کرد: ای کاش قبل از اتخاذ هر تصمیمی سطری از قانون مطالعه کرده و یا حداقل از مشاوران مربوطه حدود و ضوابط حاکم بر مناطق را جویا شویم.
سیروس زارع با بیان اینکه این تصمیمات و صحبتهای خارج از چهار چوب و موازین، تأثیرات منفی بر ارتباط مردم خصوصاً حاشیهنشینان مناطق و متولیان امور اداره مناطق خواهد گذاشت، تصریح کرد: بهشت گمشده، تنگ بستانک، روستای ییلاقی جیدرزار از جمله مناطق حفاظت شده محیط زیست است که هر گونه تغییر کاربری، دستکاری، واگذاری و تغییر تحولی در این مناطق بدون مجوز و ارزیابی اثرات زیستی غیرممکن است.
دبیر تشکل احیا کنندگان تالاب بین المللی کمجان ابراز کرد: اخیراً خبری مبنی بر واگذاری این منطقه به میراث فرهنگی بدون اطلاع محیط زیست منتشر شده که جای سوال دارد؛ محیط زیست در استان فارس از اعتبار بایستهای برخوردار است؟
جایگاه قانون در تصمیمات زیستی کجاست؟
عضو شورای تشکلهای تالابی کشور تصریح کرد: اگر قرار باشد به همین منوال پیش برویم پس جایگاه قانون کجاست؟ در حالی که قوانین و ضوابط حاکم بر مناطق اجازه واگذاری نخواهد داد. به گفته وی؛ لازم است از هر گونه اقدام شتابزده، عجولانه و غیر کارشناسی در اجرای تصمیمات تأمل کرد.
زارع با ابراز تأسف از وضعیت روستای ییلاقی جیدر زار که طی نسلها نقش تابستان گذرانی بومیان را ایفا میکرد، تصریح کرد: چند سالی است که با درخواستهای مکرر سرعت تخریب در دل این منطقه حفاظت شده به عناوین متعدد و مختلف تشدید شده است و مسیر طبیعی آب تنگه جهت پرورش ماهی تغییر و بستر طبیعی تنگه با سنگ فرشهای نامتجانس و غیر اصولی تخریب شده است که به نظر میرسد با تصمیم اخیر نهایتاً کل منطقه تحت تأثیر قرار میگیرد.
دبیر تشکل احیا کنندگان تالاب بین المللی کمجان اظهار کرد: شوربختانه موفقیت ما در مناطق طبیعی مورد واکاوی و ارزیابی قرار نمیگیرد، گردشگری طبیعی ما تا کنون در راستای حفظ مناطق نبوده و تجربه اثبات کرده که هر کجا پای گردشگر به مناطق طبیعی باز شده جز تخریب و ویرانی نداشتیم.
تصمیمات شتابزده منجر به بحرانهای مختلف اجتماعی میشود
او افزود: یک مورد موفق از مناطق طبیعی با کاربری صحیح مدیریت گردشگری معرفی کنیم تا به مدیریت در این منطقه خوشبین باشیم؟ فراموش نکنیم طی سالها اشتغال مناطق روستایی با تکیه بر همین جاذبهها شکل گرفته و یقیناً هر تغییر و تحولی در نحوه مدیریت، واگذاری و کاربری تنگ بستانک، تمامی ساختار ارتزاق و معیشت شکل گرفته طی سالهای متمادی را متأثر خواهد کرد.
او در خاتمه اضافه کرد: انتظار میرود متولیان قانونی با توجه به شرح خدمات دستگاهی و وظیفه سیستمی از هر گونه تغییر، تحول و واگذاری در منطقه جلوگیری نمایند تا جاذبههای طبیعی حداقلی باقیمانده استان به پای سهم خواهیهای افراطی قربانی نشود.
کد خبر 6071047